به این ترتیب، عمدتاً بر روی فعالیت هایی مانند توسعه هویت برند قوی، ایجاد محتوای جذاب و استفاده از تأثیرگذاران برای گسترش آگاهی در مورد برند تمرکز دارد.
معایب ساخت برند شامل این واقعیت است که برای ایجاد یک برند قوی زمان می برد و اندازه گیری موفقیت تلاش های شما ممکن است دشوار باشد.
ساخت برند به ایجاد آگاهی برای برند شما و ایجاد اعتماد با مشتریان بالقوه کمک می کند.
از سوی دیگر، بازاریابی دیجیتال مبتنی بر عملکرد یک استراتژی بازاریابی کوتاه مدت است که بر نتایج فوری تمرکز دارد. به همین دلیل است که بیشتر بر اجرای تبلیغات هدفمند، بهینه سازی صفحات فرود برای تبدیل و استفاده از تست A/B برای بهبود کمپین ها متمرکز است.
این معیارها به شما کمک میکند تا تعیین کنید کمپینهای شما تا چه حد در جذب تبدیل یا سرنخ مؤثر بودهاند.
به این ترتیب، کمپینهای بازاریابی عملکرد نسبت به کمپینهای ساخت برند سنتی مقرونبهصرفهتر هستند، زیرا به سرمایهگذاری کمتری از نظر زمان و هزینه نیاز دارند.
وقتی این دو استراتژی با هم استفاده شوند می توانند ترکیبی قدرتمند ایجاد کنند که به شما در رسیدن به اهدافتان کمک می کند.
این معیارها به شما کمک می کند تا مشخص کنید که تلاش های شما تا چه حد در ایجاد ارتباط عاطفی با مخاطب هدف خود موفق بوده است.
برای به حداکثر رساندن نتایج، مهم است که بین استراتژیهای بازاریابی عملکرد و ساخت برند تعادل ایجاد کنید تا از یک کمپین موفق اطمینان حاصل کنید.
بینشهای مبتنی بر دادهها میتوانند به شما در شناسایی فرصتهایی برای بهبود اثربخشی کمپینهای خود با آزمایش رویکردهای مختلف و اندازهگیری نتایج آنها کمک کنند.
با اندازه گیری هر دو نوع تلاش های بازاریابی به طور جداگانه، می توانید درک بهتری از اینکه کدام نوع بر اهداف تجاری شما تأثیر بیشتری دارد، به دست آورید.
شناسایی فرصت ها برای بهینه سازی ساخت برند در مقابل تلاش های بازاریابی عملکرد
این را می توان از طریق ایجاد محتوا، کمپین های رسانه های اجتماعی، مشارکت تأثیرگذار و موارد دیگر انجام داد.
این می تواند شامل بهینه سازی موتور جستجو (SEO)، تبلیغات پرداخت به ازای کلیک (PPC)، کمپین های هدف گذاری مجدد و کمپین های ایمیل باشد.
برای بازاریابی عملکرد، باید روی معیارهایی مانند هزینه به ازای خرید (CPA)، بازده هزینه تبلیغات (ROAS) و نرخ کلیک (CTR) تمرکز کنید.
سپس، یک برنامه اقدام ایجاد کنید که نشان دهد چگونه می توانید تلاش های بازاریابی و ساخت برند خود را بهینه کنید.
از آنجایی که این نوع بازاریابی به جای روابط بلندمدت با مشتریان بر دستاوردهای کوتاه مدت متمرکز است، ممکن است در طول زمان وفاداری نسبت به شرکت کمتر شود.
برندسازی یک استراتژی بازاریابی بلندمدت است که کسب و کارها برای ایجاد ارتباط عاطفی بین برند خود و مشتریان خود از آن استفاده می کنند.
با تجزیه و تحلیل استراتژی ها و کمپین های فعلی خود شروع کنید. ببینید چه چیزی خوب کار می کند و چه چیزی می تواند بهبود یابد.
برای اندازه گیری تاثیر برندسازی باید به معیارها نگاه کنید. مانند آگاهی از برند، وفاداری مشتری و ارزش طول عمر مشتری.
هنگام بهینه سازی ساختار برند یا استراتژی بازاریابی عملکرد، بینش های مبتنی بر داده می تواند ابزار قدرتمندی باشد.
بازاریابی عملکرد همچنین به شما این امکان را می دهد که به سرعت استراتژی خود را بر اساس داده های زمان واقعی تنظیم کنید، بنابراین می توانید در صورت نیاز تغییراتی را برای به حداکثر رساندن نتایج ایجاد کنید.
در نهایت، نتایج هر استراتژی را دنبال کنید تا بتوانید تصمیمات آگاهانه ای در مورد اینکه در آینده منابع خود را کجا متمرکز کنید، بگیرید.
مزایای سرمایه گذاری در بازاریابی عملکرد نسبت به برندسازی
بازاریابی عملکرد با هدف قرار دادن مخاطبان خاص با تبلیغاتی که متناسب با علایق یا نیازهای آنها طراحی شده است، بر ایجاد تبدیل متمرکز است.
همچنین به ایجاد ارتباط عاطفی بین شرکت و مشتریانش کمک می کند که می تواند منجر به تبلیغات دهان به دهان مثبت تر شود.
بنابراین، در حالی که ممکن است بگویید هر دوی اینها استراتژی های بازاریابی قابل قبولی هستند، آنها به سادگی نتایج بسیار متمایزی را به همراه دارند.
چگونه می توان تأثیر برندسازی در مقابل بازاریابی عملکرد را اندازه گیری کرد
هر دوی این استراتژی ها مزایا و معایب خاص خود را دارند، بنابراین درک نحوه ترکیب بهترین آنها برای دستیابی به حداکثر نتایج کلیدی است.
تفاوت بین ساخت برند و بازاریابی عملکرد
اگر زمان کمی دارید، کافی است نگاهی به این آژانس های بازاریابی عملکردی بیندازید تا به راحتی این کار را انجام دهید.